سلاممطلب ارسالی ازramian
تاریخ : 22 مهر 1390
نویسنده : MOHSEN

 

پرنده بر شانه های انسان نشست. انسان با تعجب رو به پرنده کرد و گفت: اما من درخت نیستم. تو نمی توانی روی شانه من آشیانه بسازی.

پرنده گفت: من فرق درخت ها و آدمها را خوب می دانم اما گاهی پرنده ها و آدمها را اشتباه می گیرم.

 

انسان خندید و به نظرش این خنده دارترین اشتباه ممکن بود.

 

 پرنده گفت: راستی چرا پر زدن را کنار گذاشتی؟ انسان منظور پرنده را نفهمید اما باز هم خندید .

 

پرنده گفت: نمی دانی توی آسمان چقدر جای تو خالی است. انسان دیگر نخندید. انگار ته ته خاطراتش چیزی را به یاد آورد. چیزی که نمی دانست چیست. شاید یک اوج دوست داشتنی.

 

 




|
امتیاز مطلب : 38
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
برچسب‌ها: پرنده ,
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

<-CommentGAvator->
فاطیما در تاریخ : 1390/7/25/1 - - گفته است :
چرا رنگ این تیره ست ....

<-CommentGAvator->
هاشم در تاریخ : 1390/7/24/0 - - گفته است :
سلام همانطور که میدانی روی مطالب درگ نمیشه کرد رنگ تیره در زمینه تیره هم ناخواناست لطفا رنگ متن را در زمینه مشکی همیشه یکی از رنگ های روشن قرار بده


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








آخرین مطالب

/
باسلام و خوش امدگویی دوستانی که مایل باشن به عنوان نویسنده در این وبلاگ مارو یاری کنند به شرایط زیر توجه کنید ا – اگر میخواهید به ما بپیوندید باید عضو فعالی باشید و به طور مداوم در بحثها شرکت کنید 2- مطالبی که برا گذاشتن در وب استفاده میکنید مربوط به موضوع تعیین شده باشد 3-در صورتی که به هر دلیلی مدت مشخصی نمیتونستین به وب سر بزنید حتما به ما اطلاع دهید . 4- در صورتی که یک نویسنده بدون اطلاع از 1هفته بیشتر در وب هیچ حضوری نداشته باشد توسط مدیریت وبلاگ حذف خواهد شد .هم اکنون اگر با این شرایط موافقین تو نظرات درخواست بدین